۰۴ آذر ۱۳۸۲

اين Easy Blog هم خوب چیزيه برای ساختن يک وبلاگ .مخصوصا برای اونایی
که خودشون Host دارن . کا ر رو خيلی راحت کرده . ميتونين نسخه Evaluation
رو از اينجا بردارین .
و اما صبح بخير که اون ماه کذايی هم ديده نشد و ما امروز رو سرکاريم .

۰۲ آذر ۱۳۸۲

روز پنجم:
برنده ، با جبران اشتباهش ، تاسف و پشيماني خود را نشان ميدهد.
بازنده ، ميگويد " متاسفم" ، اما در آينده اشتباه خود را تكرار ميكند.

۳۰ آبان ۱۳۸۲

فرق گزارشگرهاي فوتبال

فرق گزارشگرهاي فوتبال
يك گزارشگر بد :
1-از ابتدا هر چي اطلاعات مربوط به جد واباء باشگاه و بازيكنان و مربي
تيم را به رخ بينندگان مي كشد.
2- به جاي گزارش كردن بازي ، آمار و ارقام ميدهد. باور كنيد دادن آمار تعداد
روبرو شدنهاي دو تيم با يكديگر و چند بار برد و باخت به هم الان ديگه خيلي
قابل توجه نيست. همه ديگه اينقدر روزنامه و تلويزيون و تله تكست و اينترنت
در دسترس دارن كه اين نوع ارائه آمار قديمي شده ، مخصوصا موقع صحنه هاي
حساس كه باعث ميشه اعصاب تماشاگر تحت تاثير قرار بگيره .
3-سعي ميكنه اسامي بازيكنان را با غلظت خيلي شديد ادا كنه كه در خيلي
مواقع به علت كمبود اطلاعات و سواد كافي گزارشگر خنده دار از آب در مياد.
4-با ديدن هر بازيكن يا مربي ، ياد خاطراتش ميافته (مثلا ، با هر بار ديدن
خداداد عزيزي بايد ياد گلش به استراليا بيافته يا با ديدن استيلي بگه كه اين همون
كسيه كه گل تاريخي ايران به آمريكا رو زده و ...)
5- چون خيلي حرفه اي بازيكنان رو نميشناسه ، اغلب اونا رو با شمارشون اسم ميبره.

اما يك گزارشگر خوب :
1-از ابتدا به معرفي بازيكنان و مربيان و داور تيم ميپردازه و اطلاعات جانبي مربوط به
اونا رو در جاي خودش و بموقع استفاده ميكنه.
2- اطلاعاتش منحصر به اينترنت نيست و مجلات خارجي فوتبال و برنامه هاي ماهواره اي
مربوط به آنرا دنبال ميكنه و اغلب مواقع اطلاعاتش تك و غير كليشه ايست.
3- تلفط اسامي بازيكنان و مربيان را با گويش مختص خود آن كشور ادا ميكند.
4- به علت حرفه اي بودن ، بدون نياز به خوندن اسم بازيكن از روي پيراهن يا شماره اش
و با آگاهي از موقعيت مكاني وپست بازيكن نام آنرا در گزارش استفاده ميكند.

نتيجه اخلاقي : عادل فردوسي پور يك گزارشگر حرفه اي فوتبال است و جواد خياباني ،
عليفر، كوتي وپيمان يوسفي خيلي بايد تلاش كنند تا اين فاصله رو پر كنن .

* شايان ذكر است كه تمام امور مربوط به فوتبال اين وبلاگ توسط رزي گفته ميشود.
روز چهارم :
برنده ميگويد: " بيا براي مشكل راه حلي پيدا كنيم"
بازنده ميگويد : " هيچكس راه حلي را نمي داند "

۲۴ آبان ۱۳۸۲

روز سوم :

هراس برنده از باختن به اندازه آن نیست که
بازنده باطناً از برنده شدن دارد

برنده ، به بررسی دقیق یک مشکل می پردازد
بازنده، ازکنار مشکل گذشته و آنرا
حل نشده رها میکند.

۱۷ آبان ۱۳۸۲

روز دوم :
برنده، بيش از بازنده كار انجام ميدهد و در انتها باز هم وقت دارد
بازنده ، هميشه " آنقدر گرفتار" است كه نميتواند به كارهاي
ضروري بپردازد.

۱۶ آبان ۱۳۸۲

16/8/82
داستان تبليغات در صدا وسيما(1)
حكايت تبليغات تلويزيوني (راديويي) كم كم داره به جايي مي رسه كه
آدم بعضي وقتها احساس تحمل ! بهش دست ميده .
موارد منفي و تحمل ناپذير آن بتدريج اشاره ميشوند:
1-استفاده از شعر بطوريكه براي در آمدن يك قافيه اينقدر كلمات هجو
بكار ميرود كه آدم دلش نمياد حتي اسم اونو شعر بذاره.(تقريباً تمام تبليغات)

2-استفاده از چهره هاي زشت كه بخاطر محدوديتهاي اخلاقي از آقاياني
استفاده ميشود كه فقط با حركات چشم و دهان و شكلكهاي بيمزه و چندش آور
آدمو از كالاي مورد تبليغ متنفر و بيزار ميكنند (يخچال فريزر امرسان-
موتور آميكو-يزد تاير – كل لبنيات پاك و كفش نهرين كه از هر سه
چهره بهره ميبرد!!!)

بقيه اش باشه براي بعد...
يأس فلسفي:
يه چيز خوبي كه تو اين شركت جديد هست ، جلسات ماهيانه اي است
كه با حضور همه پرسنل شركت تشكيل ميشه . توي اين جلسات مدير عامل
شركت هر ماه يه كتاب به همه پرسنل هديه ميكنه .
اين ماه كتاب جالبي به اسم " برندگان و بازندگان " هديه شد كه من تصميم
گرفتم با اجازه مولفان كتاب هر روز 1 تا 2 صفحه شو اينجا بيارم:

روز اول: برنده ، متعهد ميشود
بازنده ، وعده ميدهد

وقتي برنده اي مرتكب اشتباه ميشود، ميگويد: " اشتباه كردم"
وقتي بازنده اي مرتكب اشتباه ميشود ، ميگويد: " تقصير من نبود"