۰۸ خرداد ۱۳۸۷

عقبه ورزشی من



اگر کسی سابقه 10 تا گل خوردنهای من را در جام ملتهای ایران خودرو فراموش نکرده باشد، حتماً علاقمند خواهد بود که سابقه ورزشی من را در طول سالیان گذشته بداند. البته من خدا را شاکرم ، امروز که فیلمهای بازیهای قبل را مرور میکنم و نقاط ضعف و قوت خود را آنالیز میکنم ، می بینم که کارنامه ورزشی ام پر بوده از گلهای خورده فراوان که البته کل یوم آن مربوط به روزهای فیفادی بوده که آنهم معلم ورزش ما نامه تیم را به موقع برای تربیت بدنی استان ارسال نکرده بود و ما از لحاظ روحی در موقعیت بدی بودیم .
خلاصه همانطور که می‌بینید ما دروازه بانی فوتبال را از هندبال شروع کردیم و این موقعیت گل را که معلم ورزش برای دل خوشی مان مخصوصاً آرام زده بود مهار کردیم و به عنوان دروازه بان تیم کلاس پنجم دبستان راهی مسابقات مدارس شدیم که البته و مطمئناً از نتایج آن چیزی به خاطرمان نمانده است!
دوران راهنمایی را در تیمهای پینگ پنگ و بسکتبال سپری کردیم که نتایجش در هیچ کجای حافظه تاریخی و عقبه مان ثبت نشده است، الحمدالله.
در دوره دبیرستان دوباره دستکشهایی را که بوسیده بودیم به دست کردیم و همزمان در تیم بدمینتون مدرسه(البته که بدون دستکش) نیز شرکت کردیم. مقام خیره کننده مان درمدارس سطح شهر،برای تیم دونفره بدمینتون ، مقام سوم در بین چهار تیم بود ودر فوتبال هم که اینبار در زمین چمن واقعی 120 متری برگزار شد، با عنوان بچه سوسولهای دبیرستان نمونه از تمام دبیرستانها و هنرستانها شکست خوردیم و من اینبار جداً فقط یکبار مقصر بودم و بعد هم تعویض شدم.
در دوره دانشگاه و در مسابقات فوتسال کوی دانشگاه به عنوان تیم فنی آنقدر از تیمهای رنگ و وارنگ بچه های تربیت بدنی گل خوردیم که تنها تیمی بودیم که بدون دادن اسامی بازیکنان از قبل ، هر فوتبالیست خیرخواهی برای کمک داخل زمین میشد ولی ما همچنان گل می خوردیم و هواداران تیمهای دیگر، برای بالا بردن تفاضل گلشان ما را یکپارچه به خوردن گل بیشتر تشویق میکردند و ما خیلی خوشحال بودیم.
در دوره کارمندی و در جام ملتهای درون سازمانی بیمه، در پست دفاع آخر، نقش نصرتی تیم ملی را بازی کردم و در همان مرحله اول حذف شدیم . بعد از انتقال به صنعت خودرو و در جام ملتهای ایران خودرو، موفق شدیم تیم فوتسال تام ایران خودرو وقهرمان لیگ برتر فوتسال کشور را 3 بر صفر مغلوب کنیم. البته ما هیچوقت موفق به زیارت تیمشان نشدیم. در دومین مسابقه‌ که داشتیم رکورد 10 گل خورده را می‌زدیم با نظر داور و برای رعایت حال شخصیت ما ، مسابقه را زودتر از وقت معمول خاتمه دادند تا روز شاد ومفرحی را برای کارگران ایران خودرو رقم بزنند.
الان هم که در حال حاضر به علت مصدومیت کمر، تیردروازه را بوسیده ، کنار گذاشتیم ، گفتیم که سابقه مان شرح داده شود تا اگر اظهار نظری کردیم نگویند دستی در ورزش نداشته ایم و از روی بادهوا نظر می‌دهیم. ما خاک ورزش این مملکت را بدجوری خورده‌ایم.

پ.ن : عکاس این صحنه احسان .ش که علاقه وافری به کج عکس گرفتن داشت ، الان از دست اندکاران برنامه سازی صدا وسیماست.

۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۷

فیروز، حلالی

دِ ! حاجی شما دیگر چرا ؟ کمرویی ؟رودربایستی ؟ شما که خودت صاحب امتیاز مجلات رنگ قناری هستی دیگر چرا؟ با این همه روانشناس و روان پریش مشاوره می دهید و می‌گیرید چرا؟ بابا یک "نه گفتن " ساده است. این که دیگر ریشه در عقده‌های دوران کودکی ندارد. اگر به شما باشد که "پورحیدری " هم همچنان سرمربی استقلال است. نکنید اینکار را با خودتان. می‌خواهید به علی پروین هم بگویید بیاید. دور هم خوش میگذرد. فیروز که خودش حلالیت طلبید. ناصرخان نیست که مثل آمیتا باچان بگوید در هر فیلم هندی، منهم باید بازی کنم ، او هم در هر کجای استقلال آویزان بشود. فیروز حیثیت دارد ، مشاور املاک که ندارد ، نان بازو و عرق جبینش را می‌خورد ، تیپ و قیافه که ندارد.

حاجی دکتر جان ، چطور است کریمی و قلعه نویی در کنار هم با تیم خردجمعی متشکل از پورحیدری، مرفاوی، کخ، فکری، نظری جویباری ، حاجیلو،حسن روشن و حجازی تیم را اداره کنند. مصطفوی هم ناظر گروهشان باشد. نمیشود آقاجان بیا با این خانم فردوسی یک مشاوره بکن شاید هنر نه گفتن را آموختی ، رودربایستی بس است.


"اصل خبر :‌علي فتح‌الله‌زاده، مديرعامل استقلال نيز كه در اين تمرين حضور داشت، از كريمي به عنوان يك مربي خوب ياد كرد كه روزهاي خوبي را در اين تيم گذرانده است، اما سرنوشت و تقدير باعث جدايي كريمي شد.مديرعامل استقلال به عنوان تعارف گفت: كريمي همچنان سرمربي استقلال خواهد بود."

۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷

این چند نفر...




دیروز، روز پرسپولیس نبود، روز قطبی، کریم باقری، حبیب کاشانی ، هواداران پرسپولیس وچند نفری دیگر بود.

اگر روزی بود که "خدا علی دایی را بغل کرده بود" (1)، دیروز روزی بود که خدا افشین قطبی را بغل کرده بود. مردی که به پاس اخلاق، مرام ، دانش و حرفه‌ای گری خود ، مستحق هرگونه پاداشی بود و چه پاداشی بالاتر از قهرمانی تیمش. مردی که برخلاف تمام تصورات ما از انرژیهای مثبت و منفی ، امیدوارانه و فروتنانه از قهرمانی و حمایت از تیمش سخن راند و خدا می‌داند که ما چقدر ناامید، منتظر قهرمانیش بودیم. مرد تنهایی که با تمام بی نظمی ها و لوسبازیها و نامردیهای پیرامونش فقط لبخند زد و روز به روز بیشتر ما و هواداران را نمک گیر کرد.
روز کریم باقری بود که با همه اشتباهات هراسناکش، تمام توان خود را خرج آبروی قطبی کرد و با پاس گلش، تمام دِین خود را به پرسپولیس ادا کرد. مدافعی که بزعم خود ، اگر پستهای محوله به وی در تیم همینطور رو به عقب پیش بروند، او باید از پشت دروازه خارج و به خانه اش برود(2)!
روز حبیب کاشانی بود که بواسطه حمایتهای روابط بیس اش (..base) از کادر فنی و میانجیگریهای مصلحانه اش در اختلافات مزمن، بی شک یکی از ارکان مهم و موثردر کنترل وپیشبرد تیم بود.
اما دیروز برای خلیلی نبود که گرچه آقای گل شد ولی نیم نگاهش به لیگ امارات ما را نسبت به او بدبین کرده است.او دیگر 400 میلیونی هم نیست.(3)
دیروز برای نیکبخت نبود که غیر از راه‌پیمایی و گله وشکایت و تصویر مخدوشی از بی انضباطیهایش ، چیز دیگری به یادگار نگذاشت.
همینجا ملتمسانه از از افشین قطبی می خواهم بعد از این قهرمانی شیرین ، از ایران برود تا آلوده فوتبال سیاست زده ما که مردان سیاست در هیات مدیره باشگاههای آن تکیه زده‌اند، نشود ، تا معصومیت و صداقتش همچنان بکر باقی بماند. تا همچنان اسطوره‌ای برای پرسپولیس باقی بماند، تا ..... تا مجبور نشود در دربی سال بعد کنار امیرکوچولو، این مردکوچک ، بعد از کنفرانس خبری ، شاهد پوزخندهای حقیرانه او باشد.


(1): سخنی از علی کریمی در وصف علی دایی
(2): اشاره به سخنان کریم باقری در برنامه نود 26/2/87
(3): سخنان خلیلی در روزنامه خبر ورزشی سه شنبه 24/2/87 "اگر 400 میلیون هم بدهند،تمدید نمی‌کنم"

پرسپولیس نوشته‌ها:
پرسپولیس؟ جای خود! قطبی را دریاب… (روی خط وحید)

۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷

غیرت ایرانی، مسوولیت ایرانی، بسته ایرانی

امروز صبح خواستم درباره قطبی و دایی بنویسم که اخبار ساعت 7 رادیو ورزش گزارشی از مرگ خانم مرضیه ، بانوی قایقرانِ لرستانی ِ تیم ِ دراگون بت ، پخش کرد که جداً، نگرانِ اُوردوزِغیرت ِ مسوولان ِ توزیع کننده ی بسته های حل ِمشکلات ِ جهان شدم. حس مسوولیتی که در تک تک زیرمجموعه های ورزشی و پزشکی ِ این خط ِ مرگ سهیم بودند واقعاً قابل تحسین و قدردانی است!
"پزشکی که برای بیماری قلبی آب قند و داروی معده تجویز می کند . درمانگاه بدون کپسول اکسیژن، دستگاه شوک ِمعیوب،آمبولانسی با2 ساعت تاخیر و بدون امکانات احیای قلبی". طاهری ، گوینده خبر صبح به قدری تحت تاثیر این موضوع قرارگرفته بود که لحن ِ خبر را فراموش کرد.
به هر حال مادرِ3 فرزند به راحتی و در حالی که همه بر امکان احیا قلبی وبازگشت وی اتفاق نظر داشتند، دار فانی را وداع گفت.
لعنت به همه ی دروغگویان و ننگ برهمه ی فریب دهندگان .

۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷

روزنگار اول هفته

- قصد بر این بود تا برای اثبات گفتارمان ، در روز ملی شات داون ، همکاری کنیم ولی به علت قطع بودن کل خطوط تلفنی شرکت و نداشتن هیچگونه وسیله ارتباطی جهت اتلاف عمرگرانمایه و ایضاً عدم آپدیت اخبار منزل ،توفیق استفاده از اینترنت را بر خود واجب دانسته، به روشهای گوناگون از دنیای بیرون خبر میگیریم و خبر صادر میکنیم. مسنجر ، توییتر، فرندفید و پیغامک ،
شات داونم کجا بود؟؟!!