۱۴ آبان ۱۳۸۷

همگن یا غیرهمگن: مساله این است

در ساعات اضطراب و التهاب روزهای اول به دنیا آمدن مانی ، که به دستور دکتری کم فهم برای بستریش به بیمارستان خاتم الانبیاء رجوع مجدد کردیم و برای در کنار ماندنش دست و پا می زدیم، توجهمان به یکی از احادیث مسوولان بیمارستان جلب شد:
" همراه بیمار حتماً باید همگن باشد" که ترجمه تحت االفظی آن یعنی همراهِ بیمارِ مرد، مرد و همراهِ بیمارِ زن، باید زن باشد و این یعنی اتاق خصوصی چیزی در حد کشک و بادمجان.
دو روز بعد که مانی را در NICU بیمارستان صارم بستری کردیم و محیط مدرن بیمارستان  و برخورد خوب پرسنل ، اپسیلونی ، آرام بخش روحمان شد،  معضلی به نام دکتر حفیظی ، مسوول بخش نوزادان، گریبانگیرمان شد که اصرار بر عفونی بودن بیماری مانی در کنار زردی اش داشت و بعد از 5 روز زیر دستگاه بودن و تزریق خروارها آنتی بیوتیک و سرم (اغراق پدرانه!) و تایید سایر دکترهای بخش (زیردستان حفیظی ) برای مرخص کردنش در روز پنجم ، همچنان بر ادامه بستری تا 7 روز تاکید می کرد و ما که آمادگی کشتنش را داشتیم ، به اختیار خودمان ، مانی را مرخص کردیم . وقتی درصورتحساب بیمارستان ، ویزیت روزانه جناب حفیظی که شامل نگاه ِ از راه دور به بیمار و قلمی کردن پرونده اش (خط خوبی داشت) می شد ، 35 هزار تومان درج شده بود، لزوم بستری بودن یک هفته ای مانی را برای چک کردن دوره بهبودی عفونی اش، درک کردیم .
از آنجا که  نوزادِ  چند تن از دوستان دیگر نیز به همین دلیل و به دستوردکتر حفیظی ، در صارم بستری شدند و نتایج آزمایشگاه نیز هیچ نوع عفونت خونی و( گلاب به رویتان) ادراری را تایید نکردند ، در بخش دعاهای روزانه مان، در صفحه دکترها ، برای حفیظی بخش ویژه ای باز کردیم تا هر روز یادمان نرود که چه بر سرِ ما آورد و در صفحه پرستاران برای پرستارهای شیفت شبی که خالصانه و مادرانه از نوزادان آن بخش همچون کودکان ِ خود نگهداری می کردند ، آرزوی سلامتی نوشتیم.

هیچ نظری موجود نیست: