۲۵ آذر ۱۳۸۵

اختتاميه پانزدهمين دوره بازيهايي آسيايي دوحه قطر

بازيهايي آسيايي قطر درحالي پايان يافت كه همچنان ، عربها سعي در جمع‌آوري تاريخ ِ پر افتخار، دارند و از اين بابت به افسانه‌هاي ايراني هم رحم نكردند و قصه شهرزاد، به نام خود نبشتند و رقص شمشير بجاي آوردند و به ريش ما هم خنديدند ..
ورزشكاران غيور هم براي اينكه دل ِ صاحب ِ ورزش خود را نشكنند ، 48 مدال ِ درهم(به ازاي هر 5 نفر ، يك مدال) به جيب زدند تا اين قول ِ او هم ، به سرنوشت باقي قولهايش دچار نشود.
مدال برنزي هم در فوتبال گرفتيم تا مصطفوي بار ديگر بر خود ببالد و از شيوه برزيلي تيمش بگويد ، در حاليكه سيمونز به برزيل خواهد رفت و باز نخواهد گشت و باز،عادل ، از وي، قولهاي ِ داده شده و فراموش شده‌اش را بازخواست نمايد و او باز هم بگويد كه فيفا هيچ ... نخواهد كرد ، همچنانكه جابربن الكل (لوح ِ ساده!)
و فراموش نكنيم ، قول 14 تايي مدالهاي كشتي را كه به 10 تايش بسنده كرديم تا بهانه نامهرباني داوران را به رييس فدراسيون سابق واليبال هديه كنيم و به يادش آوريم كه شايد بهتر بود همان آقابالاسري واليبال را مي‌كرد، آنوقت شايد سَبُكي ِ ششم جدول بودن را كمتر حس مي‌كرديم.
و از ياد نبريم ، هندباليستها و بسكتباليستهايما ن را كه غيورانه ، مدالهاي برنز را به سبد مدالهايمان ريختند و مطمئناً قدرشان را كسي نخواهد دانست.
و به جواد خياباني اشارتي بس كه همه ورزش ما، رضا زاده و همه افتخار ما ، مدال او نيست.

هیچ نظری موجود نیست: