۱۴ دی ۱۳۸۳

بي تيتر


دستهايت يك زمان طلب از خالق مي‌كنند و رو به سوي اوست. اكنون دست نياز به مخلوق داري،
خالق فراموش شده است و حق داري. ديگر نه جاي سوالي است و نه پرسشي.
جاي بهتري سراغ داري كه عزيزانت را برده باشند؟ اگر جواب آسودگي روح و جسم آنهاست ، پس زخمهاي روح تو را چه كسي پاسخگوست؟ به هيچ چيز فكر نكن .محكومي به زنده‌ماندن و ساختن .پس دست به سوي اويي درازكن كه الان ياريت ميكند.آذوقه‌ات را بگير . من از آنسوي دنيا براي كمك به تو آمده‌ام. من هم مثل تو انسانم.

هیچ نظری موجود نیست: