مهدي اخوان ثالث
ما چون دو دريچه، روبروي هم،
آگاه ز هر بگومگوي هم.
هر روز سلام و پرسش و خنده،
هر روز قرارروز آينده.
عمر آينه بهشت ، اما...آه
بيش از شب و روز تير و دي كوتاه
اكنون دل من شكسته و خسته ست،
زيرا يكي از دريچه ها بسته ست.
نه مهر فسون، نه ماه جادو كرد،
نفرين به سفر، كه هر چه كرد او كرد
۱۰ بهمن ۱۳۸۰
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر