يك مجموعه 300 عددي ازلوح نوشته هاي سفالي و گلي ايران متعلق به 2500 سال پيش
كه نزد باستانشناسان دانشگاههاي آمريكا ميباشد به ايران باز گردانده ميشود.(اصل خبر...)
۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۳
۰۹ اردیبهشت ۱۳۸۳
دكتر بل كه نزديك به 2 سال در آسيا تحقيقات انجام داده ، ميگويد:
"آسيايي ها از تكنولوژي (مانند موبايل) در راه رسيدن به عقايد مذهبي
خود بهره ميبرند" ؟!!! (اصل خبر...)
واقعاَ اينطوريه؟
"آسيايي ها از تكنولوژي (مانند موبايل) در راه رسيدن به عقايد مذهبي
خود بهره ميبرند" ؟!!! (اصل خبر...)
واقعاَ اينطوريه؟
باز هم اين پژوهشگران : پژوهشگران دانشگاه استانفورد آمريكا به ماكزيمم سرعت نوشتن
روي هارد ديسك دست يافتند . البته اين رقم هزاران برابر سرعتهاي هاردديسكهاي موجود
است. (اصل خبر...)
هك و هكري و ضررهاي بيليوني كه درانگليس به شركتها و صنايع تحميل شده است. (اصل خبر...)
روي هارد ديسك دست يافتند . البته اين رقم هزاران برابر سرعتهاي هاردديسكهاي موجود
است. (اصل خبر...)
هك و هكري و ضررهاي بيليوني كه درانگليس به شركتها و صنايع تحميل شده است. (اصل خبر...)
۰۶ اردیبهشت ۱۳۸۳
گمشده
گمشده
مارچلو ، همسر يک تهيه کننده تلويزيونی ، در شهر لوس آنجلس کاليفرنيا گم شده بود .
ساعتها از عصر تا شب ، بی هدف ، سرگردان بود و سرانجام از منطقه خطر سر درآورد.
به نوبه خود متوجه وضعيت آن منطقه شد و با حالتی عصبی تصميم گرفت زنگ خانه ای
با چراغهای روشن را به صدا درآورد. مردی با لباس راحتی در را گشود .
مارچلو وضعيت را برايش توضيح داد و از او خواهش کرد برايش يک تاکسی بگيرد .
اما مرد لباس پوشيد ، اتومبيل خودش را از گاراژ بيرون آورد و او را به هتل رساند.
مرد در راه توضيح داد : " حدود 5 سال پيش در برزيل بودم .يک شب در شهر سائوپولو گم شدم.
حتی يک کلمه هم پرتغالی بلد نبودم. اما سرانجام يک پسر بچه برزيلی متوجه مشکل من شد
و مرا تا هتل راهنمايی کرد. امروز خداوند به من اجازه داد تا دين خودم را ادا کنم."
مارچلو ، همسر يک تهيه کننده تلويزيونی ، در شهر لوس آنجلس کاليفرنيا گم شده بود .
ساعتها از عصر تا شب ، بی هدف ، سرگردان بود و سرانجام از منطقه خطر سر درآورد.
به نوبه خود متوجه وضعيت آن منطقه شد و با حالتی عصبی تصميم گرفت زنگ خانه ای
با چراغهای روشن را به صدا درآورد. مردی با لباس راحتی در را گشود .
مارچلو وضعيت را برايش توضيح داد و از او خواهش کرد برايش يک تاکسی بگيرد .
اما مرد لباس پوشيد ، اتومبيل خودش را از گاراژ بيرون آورد و او را به هتل رساند.
مرد در راه توضيح داد : " حدود 5 سال پيش در برزيل بودم .يک شب در شهر سائوپولو گم شدم.
حتی يک کلمه هم پرتغالی بلد نبودم. اما سرانجام يک پسر بچه برزيلی متوجه مشکل من شد
و مرا تا هتل راهنمايی کرد. امروز خداوند به من اجازه داد تا دين خودم را ادا کنم."
خيلي خوشحالم يه نفر رو كه از چند سال پيش ديگه ازش خبري نداشتم، بطور اتفاقي
وبلاگشو پيدا كردم .اونم چه وبلاگي . شديد. حالا ديگه يه پسر هم داره .
وبلاگ شادي شاعرانه رو ميگم.
وبلاگشو پيدا كردم .اونم چه وبلاگي . شديد. حالا ديگه يه پسر هم داره .
وبلاگ شادي شاعرانه رو ميگم.
اشتراک در:
پستها (Atom)