از كنار اتاق رد ميشد كه مكث كوتاهي كرد و به فاصله يك دنيا احساس غريبي كرد. تقصير نداشت، پيشرفت حيرتانگيز تكنولوژي اين شكاف ديجيتالي* را بين نسل خودش و فرزندانشان بوجود آورده بود. مادري كه به سادگي يك نگاه، عشق مادري را خلق كرد، بايد اكنون در ميان هزاران واژه مفهوم و نامفهوم آغشته به تكنولوژي، مهرِ فرزند را بجويد.
براي ديدنش رفتهام، اما كو لحظهاي نگاه مشتاقانهام ؟ چشم براه رسيدنSMS ، به LCD موبايل خيرهام و حداكثر هنرم گرفتن عكسهاي پي درپي و بيمعني است ، چارچوب گفتگويم از دانلود و پروكسي وسرويس پك فراتر نميرود. آيا تقصير اوست كه آپديت نيست ؟ تاكجا ميتواند در جمع فرزندان به جاي دادو ستد مهرباني، مهربانانه فقط نگاه كند و تبسّم، يعني : "من از اين جنس نيستم ولي از بودن با شما غرق لذتم."
اين شكاف پرخواهد شد؟ واضح است كه هيچ انتظاري از والدين سنت آموخته نبايد داشت ،زيرا سرعت پيشرفتِ ورود دنياي ديجيتالي به حريم خانوادهها، در گنجايش والدين نخواهد بود و اين منم كه بايد تلفيق اين دو را در كنارم بپذيرم. بايد قبول كنم كه اين شكاف ، هر روز، بيشتر، دنياي مادر و پدر، يعني نماد مهرو انسانيت و عاطفه را از فضاي پوچ ديجيتاليم دورتر خواهد كرد. بايد پا به پايشان عشق را تجربه كنم .اين زندگي ِ e وار مرا به جايي نخواهد رساند. مطمئنم.
( * : كپي رايت اين اصطلاح متعلق به وبلاگ يك پزشك ميباشد)
۱۴ شهریور ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر