يه عمو رضا بود كه ما عمو سيناش بوديم .
يه عمو رضا بود كه ما رفيق گرمابه و گلستانش بوديم.
يه عمو رضا بود و خيارشور و پرتقالهاي مارك دار
يه عمو رضا بود و فيلم و خيابون زرتشت
يه عمو رضا بود و يه سر و هزار سودا
يه عمو رضا بود و يه ساختمون 4 طبقه و پيژامه و تلفن تو كوچه
ديگه عمو رضا ، عمو رضا نيست ، شده مسيو رضا.
بي معرفت يه خداحافظي كه نه خرجي داشت نه وقتي. موفق باشي مسيو .
۲۱ مهر ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر