بوف كور
در زندگي زخمهايي هست كه مثل خوره روح را آهسته در انزوا مي خورد و مي تراشد.
اين دردها را نمي شود به كسي اظهار كرد،چون عموما عادت دارند كه اين دردهاي
باور نكردني را جزو اتفاقات و پيشامدهاي نادر و عجيب بشمارند و اگر كسي بگويد
يا بنويسد،مردم بر سبيل عقايد جاري و عقايد خودشان سعي مي كنند آن را با لبخند شكاك
و تمسخر-آميزتلقي بكنند- زيرا بشر هنوز چاره و دوائي برايش پيدا نكرده و...
آيا روزي به اسرار اين اتفاقات ماورا طبيعي،اين انعكاس سايه روح كه در حالت اغما و
برزخ بين خواب و بيداري جلوه مي كند كسي پي خواهد برد؟
۱۸ بهمن ۱۳۸۰
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر