در مجله همشهري نوروز ، مصاحبه اي خواندني از خداداد عزيزي چاپ شده است كه قسمت دايي آن ، به نظرم جالب آمد:
- دو روز قبل از بازي با استراليا سر ميز ناهار، دايي با بزرگان دور يك ميز نشسته بود و منهم پيش كوچكان ! پشت به آنها داشتم سربه سر بقيه ميگذاشتم و بلندبلند ميخنديديم. يك دفعه ديدم دايي صدايش را بلند كرده "وقتي تيم صاحب ندارد، بلندبلند ميخندند و مسخره بازي در ميآورند" من تعجب كردم و پرسيدم با من بودي؟ اصلاً به تو چه ربطي دارد؟! درهمين حين به طرفم هسته خرما پرت كرد و منهم حمله كردم به سمتش كه ما را از هم جدا كردند.روز قبل از بازي فائقي كه مسئول آشتي كنان بود ما را با هم آشتي داد.يكبار مصاحبه كردم و گفتم اگر الان بود، دايي آن پاس را به من نميداد تا بشوم حماسه ساز ملبورن.
- بعد ازجام جهاني چون يك مدت به تيم ملي دعوت نميشدم با هم به مشكل نميخورديم. سال 2000 براي بازي دوستانه به آمريكا رفته بوديم .عين چند روزي كه در آمريكا با اتوبوس اين طرف و آنطرف ميرفتيم ، مجبور بوديم به آهنگ مورد علاقه آقا گوش بدهيم. يك نوار هديه گرفته بود كه يك نوار تركي هم داخلش بود .آنقدر به اين نوار گوش داديم كه حالم بد شد. يك روز زودتر از بقيه رفتم توي اتوبوس و نوار را از داخل ضبط بيرون آوردم و شكستم .يك آدم فروش توي اتوبوس بود كه نميخواهم اسمش را بياورم. او ما را لو داد. دايي طبق عادت گفت ضبط را روشن كن .جاسوسها به او گرا دادند.دايي رو به من كرد و گفت : غلط كردي نوار رو شكستي ! منهم جواب دادم خودت غلط كردي! تو چه كاره اي كه و... پريديم به همديگر و دوباره مسئولان آشتي را توي زحمت انداختيم. البته همانطور كه خودتان ميدانيد دايي هيچوقت عليه من مصاحبه نكرد. من دست كسي آتو ندادم.البته نميگويم از دايي آتو دارم.از خودش بپرسيد چرا، اصلاً شايد بگويد كه خداداد را نميشناسد.